جنایتی از جنس تجاوز
نظر کارشناسان: چرا کارزار علیه آزار جنسی در ایران آغاز شده است؟
«من هم آزار دیدهام». «کسی در تاریکی، به بدنم دست زد»، «دوستی که به او اطمینان داشتم در خانهاش به من نوشیدنی مسموم خوراند و به من تجاوز کرد». «معلم مدرسهام، در ماشین من را آزار داد». «آقای وکیل خبره و سرشناس، در دفترش دستانش را روی تنم گذاشت». «کسی به من دستدرازی کرد» و… .
حالا یک هفته میشود که زنان در فضای مجازی به تابوشکنی مشغول هستند و از آزارهایی که دیدهاند، مینویسند. زنانی که قربانی قدرت مردانی میشوند که لذتجوییشان حد و مرز ندارد. فارغ از آنکه شاید تشخیصدادن روایتهای واقعی از نادرست کمی سخت به نظر برسد اما نباید فراموش کرد در جامعهای مردسالار مانند ایران که اثبات فرایند آزار امری پیچیده است، فریادزدن و با انگشت نشاندادن متجاوز، کمترین اثرش، ترساندن متجاوزانی است که خیال میکنند زنان بهدلیل فرودستبودن جرئت روایت آزار را ندارند. در میان کسانی که انگشت اتهام به سمتشان نشانه رفته، نامهای آشنا هم میبینیم؛ بازیگر، نقاش، ورزشکار، نویسنده و وکیل که از موقعیت بالادستیشان سوءاستفاده کردهاند. حالا برای یکی از آنها حداقل 40 روایت آزار جنسی با خوراندن نوشیدنی مسموم ثبت شده است و خبرهایی از دستگیری او منتشر شده که میتواند از اثرات مثبت این کارزار باشد. در شرایطی که زنان از دردهایشان مینویسند، چیزی که بیشتر از پیش به چشم میآید، احساس خلعسلاحشدن و بیکسی زنان آزاردیده است. ما در این گزارش سعی کردهایم راهنمایی کوچک برای زنان و مردانی تهیه کنیم که قربانی آزار شدهاند. این گزارش به معنای تصدیق تمامی روایتهای مطرحشده نیست اما نمیتوان منکر آن بود که آزار جنسی وجود دارد و زنان باید دربارهاش بدانند. زهرا مینویی وکیل دادگستری، آسیه جعفری پزشک پزشکی قانونی و علی نیکجو روانپزشک، به شما میگویند که اگر روزی در معرض آزار جنسی بودید، چه باید بکنید.
جامعه در کسوت هیئتمنصفه
زهرا مینویی، فعال حوزه زنان و وکیل دادگستری، در گفتوگو با «شرق»، به سؤالهایی درباره واکنشهای درست به آزار جنسی، و صحبتکردن درباره آن در فضای مجازی پاسخ داد. مینویی در پاسخ به این پرسش که آیا تصمیمگیری درباره یک اتهام مانند تجاوز و آزار که تشخیص آن در کشور ما پیچیدگی دارد، میتواند بر عهده جامعه باشد؟ به بیان دیگر در شرایط فعلی آیا ما باید جرم را اثباتشده بدانیم؟ یا باید نتیجه را به دادگاه بسپاریم؟ گفت: «بهعنوان وکیل باید بگویم تا وقتی حکم قطعی راجع به یک مسئله صادر نشده، جامعه نباید حکم قطعی دربارهاش صادر کند؛ ولی اگر بخواهم بهعنوان یک زن و فعال حقوق زنان به این سؤال جواب بدهم، میگویم از پیچیدگیهای اثبات تجاوز در سیستم قضائی آگاهم، به این آگاهم که قربانی همیشه در چه جایگاهی قرار میگیرد که حتی خودش را مقصر میداند و چه بار نکوهشی همراه خود حمل میکند و چقدر این نگاه فرودستانه به زنان قربانی، راه را برای یک زن سخت میکند تا شکایت از چنین جنایتی را به دادگاه ببرد. همه مسائل دیگری که این روزها خیلی درباره آنها حرف زدهاند، بار سنگینی بهلحاظ اجتماعی و فرهنگی روی دوش قربانی میگذارد. همه اینها باعث میشود موکولکردن همهچیز به دادگاه دشوار باشد. اینکه اجتماع هیچ نقشی این وسط نداشته باشد، برای قربانی و آزاردیده دشوار است. برای همین به نظرم جامعه میتواند نقش هیئتمنصفه داشته باشد و همه ادله طرفین را بشنود و با دانستههایش در نهایت بتواند تصمیم بگیرد. بههرحال همه باید بدانیم، وقتی چیزی در فضای مجازی منتشر میشود، ما تنها ادله یک نفر را میشنویم و همه حقیقت را نمیدانیم؛ بنابراین کمی احتیاط بد نیست، اما این به آن معنا نیست که جامعه نمیتواند نسبت به یک فرد متجاوز که روایتی درباره او منتشر میشود، قضاوتی نداشته باشد».
او در پاسخ به این پرسش که عموما کسی که مورد آزار قرار میگیرد، در دعاوی حقوقی ایران چگونه میتواند ادعایش را ثبات کند؟ گفت: «در حقوق ایران آزاردیده میتواند دعوای کیفری مطرح کند ولی با او مثل کسی برخورد میشود که ممکن است هر ادعای دیگری را مطرح کند؛ یعنی بار اثبات ادعا بر عهده خود اوست. ما میدانیم که قربانی در موقعیتی که مورد آزار قرار گرفته، تحت چه فشاری بوده و چه خشونتی جنسی و روانی- عاطفی را متحمل شده. درعینحال میدانیم که آگاهیبخشی در مسائلی اینچنینی چقدر در جامعه ما ضعیف است و میدانیم قربانی چه باری را با خودش حمل میکند که در خیلی از موارد خودش را مقصر میداند. میدانیم او فشار خانوادهاش را دارد، حتی دوستانش و همکارانش ممکن است حمایتش نکنند. همه اینها باعث میشود قربانی از خیر شکایتکردن بگذرد اما اگر هم شکایت بکند، پشتوانه ادلهاش ضعیف است. از طرفی این مدل شکایتها حکم شمشیر دولبه را دارد، چون ممکن است اتهام به خودش برگردد و برای همین اثبات ادعا دشوار است. این روزها من دیدهام که درباره اینکه اگر مورد تعرض واقع شدیم، چه نکات حقوقیای را باید مدنظر داشته باشیم، در فضای مجازی نکات خوبی نوشته شده؛ مثل اینکه خیلی سریع شکایت کنیم و آثار آزار اتفاقافتاده را حفظ کنیم. اگر درباره همه اینها حرف زده شود و قربانی به آن آگاه باشد، قربانی شاید بتواند ادلهاش را اثبات کند. به نظر من این مهم است که بدانیم نباید در برابر آزار سکوت کنیم، حتی اگر در لحظه واکنش نشان دهیم و برای دیگران صحبت کنیم، بعدها بهعنوان ادله به ما کمک میکند».
وی در ادامه افزود: «متأسفانه قوانین ما برای بزهدیده آنقدر مترقی نیست تا بتوان از طریق دلیل به او کمک کرد، بهویژه وقتی بزهدیده زن است و آن نگاه جنسیتی و فرودستی به زنان و مقصرپنداشتن که متأسفانه در کلانتری و سیستم قضائی وجود دارد هم سد و مانع است. برای همین خیلی سخت است که حمایتی را در سیستم قضائی داشته باشی تا بتوانی ادعایت را اثبات کنی. شاید تشکیل پرونده جنسی شخصیت و کمکگرفتن از یک روانشناس و مددکار در پرونده و داشتن ضابط و قضات تحصیلکرده که بهصورت مشخص درباره خشونت جنسی آموزش دیده باشند و نحوه رفتار با قربانی و بزهکار را بدانند، راهگشا باشد که البته ما درحالحاضر چنین سیستمی را نداریم».
مینویی گفت: «کسی که مورد تعرض قرار میگیرد، برای اینکه بتواند در دادگاه جرم را اثبات کند، اولین قدم برایش این است که خودش خودش را مقصر نداند، سعی کند حمایت خانواده و اطرافیان را به دست بیاورد، روایت خود را محکم تعریف کند و آن را تا مدت زیادی پنهان نگه ندارد تا آثار آن اتفاق از بین نرود. مثلا اگر آزار بهصورت جسمانی باشد، ممکن است در مراحل تحقیقات بتوان از آثاری مثل ساییدگی یا کبودی یا پارگی لباس بهعنوان ادله استفاده کرد. البته من میدانم هر قربانی در این موقعیت فلج میشود و شاید توان سروصدا نداشته باشد. اما کلا واکنشها در سیاست جنایی متفاوت است و میگوید که نمیشود از همه یک واکنش را در برابر تجاوز خواست. نمیشود آزاردیده را قضاوت کرد، اما اگر بتواند از دیگران کمک بگیرد، قاعدتا دعوایش مستندتر خواهد بود».
این وکیل دادگستری در پاسخ به این سؤال که آیا رفتن به منزل آزارگر بهخودیخود جرم است میگوید: «خیر. رفتن به منزل متعرض جرم نیست؛ چراکه در روابط اجتماعی، انسانی و کاری روابط اینچنینی وجود دارد. بارها و بارها هر کدام از ما برای روابط اجتماعی و کاری به منزل یکدیگر رفتهایم و اتفاقی هم نیفتاده. لزوما رفتن به خانه دیگری نمیتواند دلیلی بر رضایت قربانی مبنی بر تعرض باشد».
وی همچنین در پاسخ به این سؤال که بهعنوان یک وکیل فکر میکنید باید همراه جنبش اجتماعی اخیر در ایران شد؟ میگوید: «چیزی که واضح است این است که کمترین نتیجه این روایتکردن، جنبه بازدارندگی آن است. من توییتی دیدم که کسی نوشته بود بعد از اتفاقات اخیر چندین متعرض از او معذرتخواهی و اظهار ندامت کردند و خواستهاند که نامشان را فاش نکند. این نشانه خوبی است و نشان میدهد که این روایتها مؤثر است. اما به نظرم ما همچنان باید جنبه احتیاط را رعایت کنیم و این مهم است که به خودمان یادآوری کنیم ما همه حقیقت را نمیدانیم، از نیت همه خبر نداریم. کمی احتیاط بهجای واکنشهای هیجانی در این فضا نتایج بهتری دارد».
مینویی در پایان تأکید کرد: «ما در قانون مجازات اسلامی چیزی به نام تجاوز نداریم. همه روابط مبتنی بر خشونت جنسی، تحت عنوان حدود در قانون مجازات اسلامی دستهبندی شده که هرکدام عناوین خاصی دارد و برای اثباتش ادله خاصی نیازمند است. قطعا اثبات تجاوز در همه جای دنیا پیچیدگی دارد. در بسیاری موارد بهخصوص در کشور ما بار اثبات بر عهده قربانی است و همین کار را سخت میکند. اگر قانون مجازات تبعیض مثبتی داشت و نهاد قضائی میتوانست از آزاردیده حمایت کند و بعد برای طرفین پرونده شخصیت تشکیل بدهد و به پرونده در فضایی دور از تفاوت جنسیتی رسیدگی کند، ما به نتایج بهتری میرسیدیم».
صدور حکم درباره تجاوز با پزشکی قانونی نیست
دکتر آسیه جعفری، کارشناس بالینی سازمان پزشکی قانونی، در گفتوگو با «شرق» درباره نحوه رسیدگی به ادعای تجاوز در سازمان پزشکی قانونی توضیحاتی را ارائه کرد. وی گفت: «فرد مدعی باید اول در مراجع قضائی شکایت خودش را ثبت کند. هر مرجعی اجازه رسیدگی به این موضوع را ندارد و فقط دادگاه مرجع ذیصلاح برای بررسی این نوع پروندههاست. در صورت صدور دستور بررسی از طرف مرجع قضائی، سازمان پزشکی قانونی كلیه بررسیهای لازم را انجام میدهد». او تأكید کرد «امکان مراجعه مستقیم به سازمان پزشکی قانونی وجود ندارد و بررسی این موارد منوط به ارجاع فرد آزاردیده از سوی مرجع قضائی به سازمان پزشكی قانونی است».
وی با بیان اینکه برای تشخیص تجاوز، زمان بسیار حائز اهمیت است، تصریح کرد: «اگر فردی مورد آزار قرار بگیرد، زمان مشخصی فرصت هست تا در پزشکی قانونی با نمونهبرداری، دیانای فرد متجاوز از روی ترشحات موجود روی بدن قربانی استخراج شود. برای نمونهبرداریها محدوده زمانی مشخصی وجود دارد بنابراین مهم است كه قربانی قبل از شستوشو یا هر اقدام دیگری كه موجب ازبینرفتن نمونههای بهجامانده شود، در اولین فرصت برای بررسی و اخذ نمونه مراجعه کند».
وی گفت: «اگر یک فرد مؤنث سابقه ارتباط جنسی قبل از آزار ندارد، وقتی مورد آزار قرار میگیرد، بسته به خصوصیات فیزیكی بدن قربانی و شدت خشونت بهكاررفته ممکن است آثار ظاهری ناشی از تجاوز باقی بماند یا نماند. وقتی آزار مقعدی رخ میدهد بسته به مقاومت قربانی ممکن است در اطرف مقعد جرحی ایجاد بشود یا نشود. بنابراین برای همه قربانیان آزار جنسی نمیتوان انتظار بروز علائم یكسان داشت. اما بهصورت کلی میتوان گفت اگر کسی رابطه جنسی قبلی نداشته باشد، احتمال برجاماندن آثار تجاوز بیشتر است. اگر سایر نقاط بدن نیز مورد ضربه قرار گیرد مثل جای بستن با طناب، نیشگونگرفتن یا سیلی، این آثار هم در گزارش پزشكی قانونی درج میشود. البته وجود یا نبود آثار، نه ردکننده آزار جنسی است و نه احرازکننده آن زیرا برای اثبات آزار جنسی باید عدم رضایت احراز شود. یعنی فرد بدون رضایت وارد رابطه جنسی شده باشد».
او با بیان اینکه احراز رضایت وظیفه پزشکی قانونی نیست، گفت: «گاهی ارتباط جنسی به دلیل قولوقرارهایی بین افراد اتفاق میافتد. ممکن است مرد قولش را انجام ندهد و زن برای تلافی ادعای تجاوز بکند. در این موارد در واقع تجاوزی اتفاق نیفتاده چون فرد رضایت به ارتباط داشته است. پس همه شکایتها آزار جنسی واقعی نیست. اما وقتی ادعای آزار جنسی مطرح میشود، كارشناس سازمان پزشکی قانونی فارغ از رضایت یا عدم رضایت طرفین موظف به انجام بررسیها بهطور كامل است. علاوه بر معاینه سراسر بدن از نظر وجود آثار ضربوجرح، اشیای ارائهشده نظیر البسه، ملحفه و… كه احتمال آلودهبودن آنها به ترشحات متجاوز وجود داشته باشد، مورد بررسی قرار میگیرند. نمونهبرداری و بررسیهای آزمایشگاهی به این منظور است که مقداری هرچند اندك از ترشحات متجاوز را روی بدن یا درون حفرههای بدن فرد آزاردیده، پیدا كنیم. درعینحال معاینات جسمانی و معاینات جنسی را انجام میدهیم تا بتوانیم هرگونه آثار ظاهری را یافته و ثبت کنیم. در نهایت مجموع این یافتهها به مقام قضائی اعلام میشود. البته نتیجه ارزیابیهای آزمایشگاهی دیرتر آماده میشود و در مجموع مقام قضائی با تحقیقات محلی انجامشده و مصاحبه با فرد مدعی و فرد متهم به تجاوز و لحاظ كارشناسیهای ارائهشده توسط پزشكی قانونی به نتیجه میرسد که آیا آزار محرز میشود یا نه».
این پزشک با بیان اینکه پیچیدگی تشخیص آزار جنسی در همه دنیا وجود دارد، گفت: «در همه دنیا هم این بحث وجود دارد، حتی در کشورهایی مثل انگلستان، درصد بسیار زیادی از ادعاهای آزار جنسی، به محکومیت متهم ختم نمیشود؛ چراکه اثبات آن بسیار دشوار است. چنانچه آزاردیده با تأخیر مراجعه کند شواهد جسمانی از بین میرود و امكان انجام ارزیابیهای آزمایشگاهی نیز وجود نخواهد داشت».
وی در پاسخ به این سؤال که آزاردیده چه نکاتی را باید پس از آزار در ذهن داشته باشد، گفت: «مهمترین نكته درخصوص زنانی که مورد آزار جنسی قرار میگیرند، این است که از حاملگی جلوگیری شود و همچنین از ابتلا به بیماریهایی كه از طریق جنسی منتقل میشود (STD) جلوگیری شود. در این خصوص، راهنمای بالینی توسط وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكی تدوین شده و لازم است كلیه پرسنل بهداشتی درمانی از آن مطلع باشند تا بتوانند افرادی كه آنها را مورد مشورت قرار میدهند، راهنمایی كنند. فرد آزاردیده باید به «مراکز مشاوره بیماریهای رفتاری» ارجاع شود، چون داروهایی که در پروتکل کشوری برای افراد آزاردیده در نظر گرفته شده فقط در این مراکز وجود دارد. این مراکز در برخی بیمارستانها و مراكز بهداشتی درمانی مستقر هستند و برخی از آنها بهصورت 24ساعته ارائه خدمت میكنند. همه مراكز بهداشتی درمانی از جمله پزشكان و ماماها موظف هستند به این افراد آموزشهای لازم را ارائه دهند. اگر آزاردیده میخواهد شکایت کند، نباید خودش را بشوید. از طرفی به خاطر رعایت بهداشت و جلوگیری از بیماری باید خودش را هرچه سریعتر بشوید و از طرف دیگر برای افزایش احتمال پاسخ مثبت در نمونهبرداریها نباید بدنش را بشوید. بنابراین بهتراست هرچه سریعتر از طرف مرجع قضائی به سازمان پزشکی قانونی ارجاع شود تا نمونهبرداریهای لازم انجام شود».
رنج آزاردیده را تقلیل ندهیم
دکتر علی نیکجو، روانپزشک، با بیان اینکه در پرداختن روانکاوانه به مسئله آزار جنسی، باید نکات زیادی را مد نظر قرار داد، به «شرق» میگوید: «نکته اول این است که در رخداد آزار جنسی، نکته اولی که ممکن است به ذهن متبادر شود، این است که اگر چنین اتفاقی افتاده امری یکطرفه است؟ در هر حادثهای ممکن است دو طرف نقشی داشته باشند، اما قطعا و حتما نقش دو طرف با یکدیگر قابل قیاس نیست. مخصوصا وقتی چنین اتفاقی بهصورت کاملا تصادفی حادث میشود. بنابراین در مسئله تجاوز پرداختن به سهم فرد آزاردیده، کاری فوقالعاده غیراخلاقی و غیرانسانی است که میتواند درد او را چندبرابر کند. شاید قربانی بخواهد روزی در محیطی امن و حرفهای، درباره وجوه مختلف این رویداد صحبت کند اما این هیچ ربطی به بیتعهدی و بیمسئولیتی فرد متجاوز ندارد».
نیکجو در ادامه افزود: «دوم اینکه اگر فضا بهگونهای باشد که متجاوز در وضعیت father figure، وضعیت بزرگی و اتوریته قرار بگیرد (مثل اینکه متجاوز مشهور باشد یا صاحب قدرت و ثروت و مکنت باشد، مدیر یک مجموعه باشد، استاد دانشگاه یا آموزشگاهی باشد، تراپیست یا پزشک باشد) یا هرکسی که در فضایی قرار بگیرد که بتواند به زیردستش تعرض کند، همین که حتی به او پیشنهاد بدهد، با توجه به موقعیت کاملا غیرمساوی که بین او و آزاردیده وجود دارد، خود این پیشنهاد یک پیشتجاوز محسوب میشود. برای اینکه این دو طرف در وضعیت مشابه قرار ندارند و همین قربانی را در وضعیت خلع سلاح قرار میدهد».
این روانپزشک با اشاره به اینکه مسئله بعدی کرختی آزاردیده حین تجاوز است، بیان کرد: «قربانی ممکن است حین تجاوز دچار سرشدگی، یا کرختی هیجانی یا رخوت حسی شود و نتواند مقاومت کند. این امر بههیچوجه نشانه رضایت او یا حتی رضایت نسبی او در حادثه ایجادشده نیست. این مسئله بههیچوجه نشانه عدم جسارت و شجاعت او در ممانعت از فضای ترسناکی که برای او ایجاد شده نیست. بلکه، آخرین راهکار قربانی برای نجاتیافتن از فضای فوقاعلاده دهشتناکی است که در آن گرفتار شده؛ او از طریق جداکردن فضای جسمانی مورد تجاوز، با فضای ذهنی خودش، میخواهد خودش را نجات دهد تا بتواند بهصورت ناخودآگاه فضای جسمی و ذهنیاش را جدا کند و آسیب کمتری ببیند و این امر بههیچوجه شماتتآمیز نیست. وقتی چنین حادثهای اتفاق میافتد، قربانی میل شدیدی به پاککردن آثار تجاوز دارد. این کاملا قابل درک است اما باید بداند که پزشکی قانونی به این شواهد متقن نیازمند است و برای همین باید خودش را کنترل کند. بنابراین در اولین فرصت باید بتواند به یک رابطه امن از پیش تشکیلشدهای که در خانواده شکل گرفته، تکیه کرده و با آنها تماس گرفته و از آنها کمک بگیرد. یا با دوستی معتمد تماس بگیرد و در این مسیر تنها نباشد. پس از رسیدن به فضای امن، به پزشک مراجعه کند تا مورد معاینه قرار گرفته و بتواند با گرفتن گواهی به پزشکی قانونی مراجعه کند».
نیکجو گفت: «مراجعه به پزشک و پزشکی قانونی برای آزاردیده، با یک ناگریز انجام میشود. این ناگریز همان حرفزدن و تبدیل احساسات سنگین و صعب به کلمات است. او بههرحال باید درباره این دقایقی که بر او گذشته حرف بزند. این درعینحال که بسیار سخت است، مهم است. ما باید مسائلی مهم را در رویکرد پزشک و خانواده در نظر بگیریم. خانواده آزاردیده، نباید اتفاق حادثشده را به فاجعه جبرانناپذیر بدل کنند. یعنی پدر و مادر و برادر قربانی، نباید به نحوی برخورد کنند که گویی فاجعهای جبرانناپذیر حادث شده است. از طرفی هم نه پزشک و هرکس دیگری به بهانه ایجاد آرامش برای قربانی، نباید اتفاق بزرگی که برای او افتاده را تقلیل دهد. این کار باعث کلافگی قربانی میشود و او فکر میکند درک نشده است».
او در پایان خاطرنشان کرد: «در طول مراجعات به پزشکی قربانی و همچنین مراجعه به جلسات تراپی و همینطور در صورت لزوم مصرف دارو، حمایت جسمانی و فیزیکی و همراهی فرد آسیبدیده از سوی خانواده یا دوستان معتمد برای او امنیتبخش و کمککننده است. مراجعه زودهنگام به درمانگر متعهد و حرفهای، نقش جدی در درمان زودهنگام تخریب روانی واردشده خواهد داشت. مسلما رواندرمانی باید در یک محیط امن اتفاق بیفتد و در ترمیم جراحت بسیار مهم است. خانواده و رواندرمانگر باید مراقب علائم باشند. فلاشبک مکرر به جرم حادثشده، خشم فراوان، بیخوابی، افت شدید عملکرد، رفتارهای آسیبزننده به خود مثل تیغزدن و افکار خودکشی و اقدام و پناه به مواد مخدر و الکل از آثار آزار جنسی است و در صورت وقوع این آثار، باید بهطور اورژانسی به متخصص مراجعه شود. قربانی گاه تلاش میکند که موضوع را برای سالها فراموش کند. تلاش میکند که طوری با ذهنش برخورد کند که انگار اساسا اتفاقی حادث نشده و این باعث میشود فرایند سوگ در او به تعویق بیفتد و همین امر باعث بیماریهای مختلفی در وی میشود. باعث وسواس شدید و خشم زیاد به همجنس و غیرهمجنس و خانواده میشود و دلهره و اضطراب را به او تزریق میکند. آزاردیده در این شرایط اعتمادبهنفسش را از دست میدهد و احساس گناه و عذاب وجدان دائمی میگیرد. خود را کثیف میبیند، حتی گاه تمایل به تغییر جنسیت و تشکیک در هویت خود دارد تا از همه این راهها بتواند راهی پیدا کند تا فشار کمتری را تجربه کند. بازخوانی و بازسازی عزت نفس و حرمت نفس و اعتماد به خود و احساس کنترل بر خود و محیط و پیداکردن فضای امن برای برقراری رابطه احتیاج به زمان بیشتر در جلسات سایکوتراپی دارد و این امر در یک رابطه دونفره داینامیک امن حرفهای با تراپیست مسلما میسر میشود».
پ.ن: روزنامه «شرق» آماده شنیدن روایات شما از آزار است. اگر مایل هستید دراینباره صحبت کنید به ما با نشانی shargh.s.d@gmail.com ایمیل بزنید.
شهرزاد همتی
شرق ۵ شهریور
*****
نظر کارشناسان: چرا کارزار علیه آزار جنسی در ایران آغاز شده است؟
افشاگری چند روزنامهنگار زن ایرانی درباره تجاربشان از آزار جنسی توسط مردان سیاستمدار و مشهور، سرآغاز شکلگیری جنبش Me_Too در ایران شده است.
پس از انتشار فیلم مستند مربوط به روایتهای زنان روزنامهنگار از تجاربشان در زمینه آزار جنسی، که البته بدون ذکر نام سیاستمداران آزارگر بود، یکی از روزنامهنگاران ایرانی با انتشار رشتهتوییتهایی، یک هنرمند مشهور و یک استاد دانشگاه را متهم کرد که به اشکال مختلف در کار تجاوز به دختران و زنانی بودهاند که با آنها به عنوان شاگرد در تعامل بودهاند.
در پی این افشاگری، موجی از افشاگریها نیز علیه فردی به نام کیوان اماموردی در توییتر و ایسنتاگرام به راه افتاد که توام با این ادعا بود که کیوان اماموردی پس از خوراندن نوشیدنی آلوده به داروی بیهوشی به زنان و دختران متعدد، به آنها تجاوز کرده است.
با برجسته شدن نام کیوان اماموردی در جریان این افشاگریها، این فرد از سوی پلیس ایران بازداشت شد ولی بازداشت «نقاش مشهور» نیز ظاهرا جزو مطالبات جنبش Me_Too است. حتی علیاکبر رائفیپور، چهره اصولگرا، در توییتر خودش نوشت وقتی سازندگان کلیپ طنز «بارش بادمجان» بازداشت میشوند، چرا هنرمند مذکور که متهم به تجاوز به بسیاری از شاگردانش است، نباید بازداشت شود؟
طی روزهای اخیر اخبار ضد و نقیضی درباره طرح شکایت قربانیان از این افراد متهم به تجاوز و یا تهدید قربانیان برای پرهیز از افشاگری و شکایت، در فضای مجازی منتشر شده است.
اینکه چرا در شرایط فعلی شاهد ظهور جنبش Me_Too در ایران هستیم و اصولا زنان قربانی در این موارد چه کار میتوانند بکنند و قانون و فرهنگ حاکم بر جامعه ایران تا چه حد حامی آنهاست، سوالاتی است که در گفتوگوی یورونیوز با شهلا اعزازی، مدیر گروه مطالعات زنان انجمن جامعهشناسی ایران، و نعمت احمدی وکیل و حقوقدان مطرح شده است.
«حضور زنان در جامعه، آزارگری مردان را بیشتر کرده»
خانم اعزازی در پاسخ به این سوال که آیا تحولات اجتماعی و فرهنگی خاصی منجر به ظهور جنبش Me_Too در ایران امروز شده و چرا پیش از این شاهد چنین جنبشی نبودیم، میگوید: «شرایط اجتماعی، تا جایی که به دولت مربوط میشود، مثل سابق است اما آگاهی زنان بالا رفته است. در یکی دو دهه اخیر مباحثی درباره خشونت علیه زنان، آزار خیابانی و سپس تجاوزهای جنسی علیه زنان مطرح شده و همین امر موجب افزایش آگاهی زنان شده و این نکته که قربانی مقصر نیست بلکه عامل خشونت یا فرد تجاوزگر مقصر است، برای عدهای از زنان محرز شده و به همین دلیل الان حاضرند تجارب آزاردیدگیشان را افشا کنند. هر چند که رسیدن به این مرحله به سختی صورت گرفته است. البته دلیل دیگر این امر شاید افزایش روزافزون آزار و تجاوز جنسی در جامعه باشد. دخترانی که این مباحث را مطرح میکنند، در مجموع خیلی مورد آزار و اذیت قرار میگیرند و بالاخره یک جا باید مقاومتی در برابر افزایش توام با بیپروایی آزار جنسی صورت میگرفت. این مقاومت و افشاگری هم خیلی شجاعت میخواست که خوشبختانه چنین شجاعتی الان بیش از پیش پدید آمده است.»
این استاد دانشگاه علامه طباطبایی به این سوال که جامعه ایران چند دهه قبل قبل مردسالارتر از الان بود ولی چرا الان موارد آزار جنسی بیشتر شده، چنین پاسخ میدهد: «البته من شک دارم که مردسالاری در جامعه ایران در حال ضعیف شدن باشد. در واقع ما با یک پارادوکس مواجهیم: در حالی که مردسالاری در دنیای امروز جایی ندارد، بسیاری از مردان جامعه و همین طور مسئولان کشور سعی میکنند مردسالاری را در ایران تقویت کنند. بنابراین من قبول ندارم مردسالاری در ایران امروز کمتر از قبل است. اما اینکه چرا آزارهای جنسی بیشتر از قبل شده، علتش این است که حضور زنان در جامعه بیشتر شده. البته عدهای از این حرف من فوری استنباط میکنند که زنان باید برگردند به خانه. ولی زنان دیگر نمیتوانند در خانه باقی بمانند. شرایط زندگی امروز به گونهای است که زنان به مراتب بیش از پیش در جامعه حضور دارند. چه زنانی که شاغلند، چه زنانی که خانهدارند. زن خانهدار هم در موارد متعددی از خانه خارج میشود. او در مقام انجام وظایفش به عنوان زن خانهدار یا به عنوان مادر، از خانه خارج میشود تا خرید کند یا به مدرسه فرزندش مراجعه کند یا کارهای روزمره دیگرش را انجام دهد. بنابراین زنان چه شاغل چه خانهدار در عرصه عمومی حضور دارند ولی عرصه عمومی به جای اینکه خودش را با شرایط انسانی متناسب با قرن بیست و یکم تا حدودی وفق دهد، روز به روز مردسالارانهتر میشود. آزار و اذیت خیابانی یا آزارهای جنسی در محیطهای کار، محصول همین فضای مردسالارانه است.»
«در فرهنگ ما، قربانی مقصر است»
خانم اعزازی درباره این تمایل عمومی که قربانی را همگناه و شریک جرم آزارگر میدانند، میگوید: «این جزو مختصات جامعهای است که فرهنگش مردسالارانه است. در جامعه ما، خیلی از اوقات حتی قربانی را فقط مقصر میدانند چراکه مثلا خندیده یا حرکت خاصی انجام داده است. بخصوص در ایران گفته میشود فلان زنِ قربانی آزار جنسی، لباس خاصی پوشیده بود یا در جای نامناسبی حضور داشت. این دلایل برای مقصر جلوه دادن زنان قربانیِ آزار جنسی، ناشی از مردسالاری نهادینه شده در جامعه است که به زنان حق هیچ انتخابی نمیدهد. مثلا حقِ داشتن یا نداشتنِ رابطه جنسی را برای زن به رسمیت نمیشناسد. یعنی به صرف اینکه یک زن با یک مرد زیر یک سقف تنها باشد، انگار آن مرد حق دارد با آن رابطه جنسی داشته باشد و زن هم حق مخالفت ندارد. چنین نگرشی همیشه وجود داشته ولی بالاخره یک جا این نگرش نادرست، در اثر شرایط اجتماعی، زیر سوال میرود.»
«قانون هم قربانی را بیتقصیر نمیداند»
نعمت احمدی هم یکی از دلایل پرهیز زنان از طرح شکایت علیه آزارگر جنسی را ناشی از مشکلات قانونیای میداند که ممکن است دامنگیر زنان شود. آقای احمدی میگوید: « ما در قانون مجازات اسلامی داریم که جمع شدن مرد و زنی که علقه زوجیت بین آنها نیست، خلاف است و مجازاتش هم شلاق است. حتی اگر بین آن مرد و زن که زیر یک سقف جمع شده بودند، هیچ نوع رابطه جنسی صورت نگرفته باشد. بنابراین وقتی یک زن و مرد نامحرم زیر یک سقف تنها باشند و آن مرد این زن را به زور ببوسد، نفس حضور آن زن در کنار این مرد زیر یک سقف، جرم است و به همین دلیل وقتی آن زن میخواهد بابت آزار جنسیای که دیده شکایت کند، به او میگویند تو چرا با یک مرد نامحرم زیر یک سقف تنها بودی؟ یعنی این زن خودش هم مجرم است که با آن مرد خلوت کرده.»
«آزار جنسی در قوانین ایران تعریف نشده است»
آقای احمدی درباره جرمی به نام «آزار جنسی» در قوانین ایران میگوید: « ما در ایران مبحثی به نام “آزار جنسی” نداریم. ما “روابط” داریم. این روابط یا مشروعند یا نامشروع. اگر مشروع باشند، با عقد صورت میگیرند. اگر نامشروع باشند، بسته به اینکه طرفین رابطه همسر داشته باشند یا نه، مجازاتش فرق میکند. اما یک بحث “تجاوز” هم داریم. اثبات تجاوز بسیار مشکل است و عموما در پروندههایی که بحث تجاوز مطرح است، قربانی نمیتواند ادعایش را ثابت کند. عمدتا زنانی که در معرض تجاوز قرار میگیرند، طرح دعوی نمیکنند؛ برای اینکه نمیتوانند حرفشان را در دادگاه ثابت کنند.»
این حقوقدان باسابقه میافزاید: «اگر دخولی صورت نگیرد و فقط دستمالی یا بوسیدن اجباری صورت گیرد، این مصداق تجاوز نیست مطابق قوانین ایران. این کار در شرع ملابسه است و مجازاتش بسته به اینکه زن شوهردار باشد یا شوهردار نباشد، مجازاتش سنگین و سبک میشود. در قانون برای این کار مجازاتهای شرعی در نظر گرفته شده است و این مجازاتها را نمیتوان با مجازاتهایی که در حقوق جدید اروپا برای چنین اقدامی در نظر گرفته شده، مقایسه کرد. در هر صورت اگر زنی بتواند ثابت کند که از سوی مردی به زور دستمالی یا بوسیده شده، جرم آن مرد رابطه نامشروع است و مجازات این جرم غیر از مجازات زنا است. یعنی مجازات چنین جرمی سبک است.»
«نباید مردها را غیر قابل کنترل بدانیم»
مدافعان افشاگری موارد آزار جنسی معتقدند به رغم خلاها و مشکلات قانونی، نفس این افشاگریها موجب مراقبت بیشتر مردان بر رفتارشان در برخورد با زنان میشود و در واقع این افشاگریها موجب فرهنگسازی در جامعه ایران خواهد شد. شهلا اعزازی ضمن با انتقاد از فرهنگ جنسی کنونی جامعه ایران، درباره فرهنگسازی مذکور میگوید: «اصولا مردها نباید این کار را بکنند. این فرهنگسازی در جامعه ما، گاهی از نظر من امری شرمآور است؛ برای اینکه دائم بر مهار غرایز ابتدایی و حیوانی مردان تاکید میکند. من فکر میکنم اصلا چنین چیزی وجود ندارد که با دیدن هر زنی، تمایل به آزار او در مردان بوجود آید. این فرهنگ که هر نوع پوشش و رفتار زن موجب به هم خوردن نظم و اخلاق جامعه میشود و مردها غیر قابل کنترلند، باید کنار گذاشته شود؛ چراکه این فرهنگ در کنار قانون، مشوق آزار جنسی زنان است. در اثر این افشاگریها، این فرهنگ عمومی که یک مرد میتواند زنی را در تاکسی یا اتوبوس یا خیابان آزار دهد و اطمینان داشته باشد او از ترس آبرویش یا از فرط خجالت سکوت کند، در حال از بین رفتن است.»
چرا «زنان علیه زنان؟»
در روزهای اخیر، برخی از زنان ایرانی در فضای مجازی از افشای گسترده آزارهای جنسی انتقاد کردند و آن را زمینهساز محدود شدن آزادیهای اجتماعی از زنان و دختران از سوی شوهران و پدرانشان دانستند. همچنین پیشتر نیز برخی از هنرمندان ایرانی با بیان نظراتی همسو با فرهنگ رسمی، با حضور مشترک زنان و مردان در ورزشگاهها مخالفت کرده و یا گفته بودند زنی که رفتارش واقعا محترمانه باشد، با بیحرمتی مواجه نمیشود. برخی از منتقدین، چنین نظراتی را مصداق قیام “زنان علیه زنان” میدانند.
شهلا اعزازی درباره پدیده زنان علیه زنان میگوید: «به هر حال در جامعه ما مردان در قدرتند و آنها میتوانند بگویند زنان چه باید بکنند و چه نباید بکنند. خانمهایی که چنین حرفهایی میزنند، لابد خودشان در قدرت هستند و از قدرت مرسوم در جامعه اطاعت میکنند. عدهای دیگر از زنان هم با “مردان در قدرت” در ارتباطاند. وقتی که یک زن با مردان قدرتمند در رابطه هستید، باید هنجارهای مقبول آنان را پیاده کنید تا شما هم مقداری قدرت بدست آورید. زنان در جامعه ایران قدرتهای ردهبالا را به دست نمیآورند. در این شرایط، عدهای از زنان ناچارند سعی کنند با قبول هنجارها و ارزشهای مردانه خودشان با همپا و نظیر آن مردان بکنند. این حرفها به صور مختلف بیان میشود. من اصلا نمیفهمم که یک زن در استادیوم چرا باید منقلب شود. اما اینکه جلوی خروج زن از منزل گرفته شود، در واقع قربانی کردن فردی است که موضوع خشونت است. در حالی که باید محیط جامعه امن شود تا زن بتواند بیدغدغه از خانه خارج شود و در جامعه حضور داشته باشد. جامعه امن، درخواستی معقول است اما اینکه جامعه را امن نکنیم و زن را زندانی کنیم، این یک شیوه عجیب و غریب و نامعقول است.»
خانم اعزازی در پایان افزود: «بگذریم که بخش قابل توجهی از آزارهای جنسی در داخل خانه صورت میگیرد. یعنی ما باید خانه را هم امن کنیم. برای هر کس در هر موقعیت و هر سن و هر مکانی، خانه خطرناکترین جای زندگی است. سالها تحقیقات مربوط به خشونت علیه زنان در اروپا، نشان داده است که خطرناکترین مکان زندگی برای زنان، اتفاقا خانه است. بنابراین خانهها امن نیستند؛ مگر اینکه سعی کنیم آنها را امن کنیم.»
«به لایحهای مستقل از قانون مجازات اسلامی نیاز داریم»
درباره ناامن بودن فضای خانه برای زنان و دختران و اینکه اگر بستگان یک دختر به او تجاوز کنند یا آزارش دهند مجازاتشان چیست، نعمت احمدی میگوید: «چنین جرمی مجازات مضاعف دارد. چون در چنین مواردی هم تجاوز صورت گرفته هم زنای با محارم. مجازات این جرم اعدام است. حتی اگر پدر چنین جرمی را مرتکب شده باشد. بگذریم که در چنین مواردی حتی اگر دختر رضایت داشته باشد و تجاوزی صورت نگرفته باشد، مجازات فردی که مرتکب زنای با محارم شده، اعدام است. اما اگر فردی به زور دخترش را ببوسد یا دستمالی کند، مجازاتش بسیار سبکتر از وقتی است که مرتکب تجاوز یا زنا شده باشد.»
برخی از منتقدین قوانین ایران گفتهاند مجازات اعدام خویشاوندان یک دختر، یکی از موانع دادخواهی زنان یا دختران است؛ چراکه اگر مجازات فرد متجاوز اعدام نباشد، قربانی راحتتر میتواند شکایت کند. آقای احمدی درباره این مشکل میگوید: «بین اعدام و حبس طولانیمدت تفاوت چندانی نیست. در استرالیا هم اگر دختری از پدرش به جرم تجاوز شکایت کند، آن پدر اعدام نمیشود ولی بیست سال زندانی میشود. در واقع من معتقدم ما باید لایحه مستقلی جدا از قانون مجازات اسلامی داشته باشیم؛ لایحهای که آزار جنسی را تعریف و حمایتهای لازم از قربانی جنسی را مشخص کند. الان اگر یک دختر از پدرش شکایت کند که او را آزار جنسی داده است، جایی ندارد برود. فردا دوباره باید در همان خانه زندگی کند. مثلا در همان ماجرای رومینا، او جایی نداشت برای زندگی کردن. ناچار بود در خانه پدرش زندگی کند. علاوه بر این، من مواردی را دیدهام که زن شوهردار مورد تجاوز قرار گرفته و حاضر نیست به شوهرش بگوید که فلانی به من تجاوز کرده. چونکه میگوید اگر شوهرم از این موضوع باخبر شود، طلاقم میدهد.»
این وکیل کهنهکار میافزاید: «اصل مطلب این است که از فرد آزاردیده چطور حمایت میشود. ما فقط دنبال این هستیم که با متجاوز چه کار کنیم. ولی باید به این موضوع هم فکر کنیم که از فرد آزاردیده چطور باید حمایت کرد. در مواردی که زن از ترس طلاق، به شوهرش نمیگوید فلانی به او تجاوز کرده، ما نیاز به فرهنگسازی داریم ولی همه مطلب، فرهنگسازی نیست؛ قانون باید از زنان آزاردیده حمایت کند و به همین دلیل است که من میگویم ما به یک لایحه مستقل از قانون مجازات اسلامی نیاز داریم. تامین اجتماعی زنان آزاردیده برای ما مهم است. زن یا دختر آزاردیده، نباید بعد از طرح شکایت از بستگانش به جرم آزار جنسی، بیسرپناه شود. یکی از مهمترین دغدغههای دخترانی که با آزار جنسی پدرشان مواجهاند، این است که اگر از پدرم شکایت کنم، فردا باید کجا زندگی کنم؟ وقتی زن نگران است شوهرش او را بکشد چراکه شوهر ممکن است به او بگوید تو خودت در اینکه فلانی جرات تجاوز به تو را پیدا کند، نقشی داشتی، معلوم است که از متجاوز شکایت نمیکند. و یا وقتی که دختر نگران است پدر متجاوزش او را از خانه بیرون کند، طبیعی است که جرات نمیکند از پدرش شکایت کند. از چنین زنی نه قانون حمایت میکند نه تامین اجتماعی. آن دختر دغدغهاش این نیست که پدرش یا عمویش ممکن است بعد از شکایت او اعدام شود. دغدغهاش بیپناهی و بیسرپناهی است. اگر قانون از او حمایت کند، او آن قدر از فرد متجاوز یا آزاردهنده نفرت دارد که برود از او شکایت کند.»
یورونیوز / هومان دوراندیش