گزارش نرگس محمدی از مقاومت و دادخواهی زنان زندانی اوین

ماشین مرگ، اعدام و شکنجه را متوقف کنید

گزارش نرگس محمدی از مقاومت و دادخواهی زنان زندانی در بند زنان اوین در برابر قضات دادگاه و مقامات قضایی جمهوری اسلامی

«روز چهارشنبه شش دی‌ماه زمانی که قضات دادگاه انقلاب و مقامات قضایی به بند زبان آمدند و مواجهه و مقاومت زنان در مقابل سرکوب، شکنجه، زندان و اعدام شکل گرفت، صحنه‌هایی به یادماندنی به تصویر کشیده شد.

صحنه‌ای که مقابل چشمانم بود تصویری واضح و قدرتمند از برپایی یک «دادگاه» و «داد»حواهی مردمی علیه عوامل قضایی دخیل در جنایت‌ها بود که احکام ضدبشری را صادر و اجرا کرده بودند.

زنانی که در داخل زندان با شجاعت و شهامت در مقابل قضات صادرکننده احکام‌شان ایستاده بودند و تنها خواسته‌شان توقف سرکوب و خشونت علیه مردم ایران بود.

آنها فریاد می‌زدند و از مقامات می‌خواستند که اعدام و شکنجه را متوقف کنند. قضات و مقاماتی که در میان ده‌ها نیروی امنیتی جرات بیرون آمدن از در اتاق یا پذیرفتن ورود ما زنان به اتاق‌های‌شان را نداشتند. این لحظه همان لکنت زبان جنایت‌کار در مقابل دادخواه است.

صحنه عجیبی بود. ما زندانیان جلوی در ایستاده بودیم و تکان نمی‌خوردیم. نیروهای امنیتی و زندان‌بان‌ها ما را به این طرف و آن طرف می‌کشیدند. یکی دوبار زمین خورده اما دوباره بلند شدیم و ایستادیم. دست‌هایمان را به شکل قلب زنجیر کردیم و شعار و سرود خواندیم.

یک لحظه در راهروی بند هیچ نبود جز فریاد طنین‌انداز زنان: «محسن شکاری» «محسن شکاری» «محسن شکاری»… و تصویر عموزاد از لای نرده‌های پنجره افسرنگهبانی که سرش پایین و پایین‌تر می‌افتاد، تصویری به‌یاد ماندنی شد در خاطرمان. ای کاش عکاسی در آن لحظه عکس می‌گرفت.

این شکوه فریاد دادخواهی علیه بیدادگر و ظالم است. این زیبایی سربرآوردن عدالت‌خواهی در بارگاه ظلم بی‌امان در بند زنان است.

در آن لحظه گلرخ را می‌بینم که با یکی از ماموران بحث می‌کند و می‌گوید به جای عقب‌راندن ما یکبار رو به سوی آنان بگیر و به آنان بگو جنایت بس است. به جای ما آنان را متوقف کن که دستشان در خون است.

صدای فریاد دیگری را می‌شنوم. سپیده سرش را از لای میله‌های پنجره جلو می‌برد و خطاب به عموزاد می‌گوید چرا محسن را کشتی؟ چرا محمدمهدی کرمی را کشتی؟ بی‌اختیار دیگری فریاد می‌کشد ماشالله کرمی کجاست؟ چرا آزادش نمی‌کنید؟

محبوبه با لهجه جنوبی فریاد می‌زند کیان را خودتان کشتید حالا می‌خواهید مجاهد کورکور را اعدام کنید؟

صدای سروناز را از پشت در قفل‌شده و صورت پرحرارتش را از دریچه کوچکش می‌‌بینم و می‌شنوم که فریاد می‌زند: «محسن شکاری زنده است.» «خون سرد نمیشه.»

از پشت در قفل شده، کمی دورتر از ما زنان فریاد می‌زنند رضا رسایی را نکشید و با مشت بر در می‌کوبند.

به‌نظرم می‌آید این باشکوه‌ترین «داد»گاه است. صدایم را بلند می‌شود و به جمع سخن‌رانان می‌پیوندم.

«این یک دادخواهی مردمی است. جلوه و تصویری از «داد»گاه شما قضات دادگاه انقلاب و مقامات قضایی است که دست به اِعمال شکنجه و اعدام زده‌اید. خوب احساس کنید. احساس کنید زمانی که در مقابل مردم رنج‌کشیده ایران با این پرسش مواجه خواهید شد که چرا فرزندان این سرزمین را کشته‌اید؟ چرا جوانان را  اعدام کرده‌اید؟ چرا زنان و مردان را شکنجه و زندان کرده‌اید به چه حالی خواهید افتاد؟ شما الان که هنوز در مسند قدرتید و در داخل زندان جمهوری اسلامی در میان گارد مسلح محافظت می‌شوید، جرات ندارید که به میان ما ۹ زن زندانی بیایید یا در اتاق را باز کنید و در مقابل ما بایستید و پاسخگوی رفتارتان باشید. یقین دارم در پیشگاه مردم در روز دادخواهی نیز نخواهید توانست حتی یک کلمه بر زبان برانید. اینجا دادگاه مردمی در قلب زندان اوین در بند زنان سیاسی-عقیدتی برای امر دادخواهی است. این تاریخ را به ذهن‌تان بسپارید.»

صدای اعتراض بلندتر از قبل در تمام زوایای ساختمان می‌پیچد.

«دست از صدور احکام اعدام بردارید. ماشین مرگ، اعدام و شکنجه را متوقف کنید. دلیل به اینجا آمدن‌مان نه احکامی است که علیه خودمان صادر شده است و نه زندانی است که با افتخار تحمل می‌کنیم. ما اینجا آمده‌ایم که بگوییم خشونت علیه مردم را متوقف کنید. آمده‌ایم بگوییم مقاومت و اعتراض ادامه دارد و جنبش «زدن، زندگی، آزادی» زنده است.»

موج فریاد رسای زنان در فضای زندان پیچیده بود. ای کاش صدابرداری بود و سکوت محض خفت‌آلود مقامات و قضات را که قادر به برآوردن یک کلمه از همان دهان‌هایی که احکام مرگ و زندان را پشت میزهایشان بلند می‌خوانند، نبودند، ضبط می‌کرد. این سکوت برای تاریخ شنیدنی است و قطعا تکرار خواهد شد.

گرچه این تصویر به دوربین هیچ عکاسی راه نیافت اما در روح و روان ما و ذهن جنایتکاران ثبت تاریخی شد. زنده باد مقاومت و امید!

نرگس محمدی
۶ دی ۱۴۰۲
زندان اوین»

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *