مراسم اهدای جایزه نوبل صلح به خانواده نرگس محمدی و متن پیام او به این مراسم

به خواست خانم محمدی که در زندان اوین زندانی است کیانا و علی رحمانی، فرزندانش جایزه او را دریافت کردند و دخترش پیام او را خواند
ویدیوی کامل مراسم اعطای جایزه نوبل صلح به نرگس محمدی

مراسم اهدای جایزه صلح نوبل به خانواده نرگس محمدی در حالی در اسلو نروژ برگزار شد که نرگس محمدی در زندان اوین در تهران زندانی است و صندلی او در سالن باشکوه شهرداری اسلو پایتخت نروژ خالی بود.

بنا به خواست نرگس محمدی، کیانا و علی دختر و پسر ۱۷ ساله از طرف او این جایزه را دریافت کردند و دخترش کیانا پیام مادرش را خواند.

این دو که به همراه پدرشان تقی رحمانی در فرانسه زندگی می‌کنند، ۹ سال است که از دیدن مادرشان و بیش از یک سال و نیم است که از شنیدن صدای او محروم هستند.

در ۱۲۲ سال تاریخ اهدای جایزه صلح نوبل این پنجمین موردی است که جایزه صلح نوبل به کسی اهدا شده است که همزمان با مراسم اهدا جایزه در زندان هستند. کارل فون اوسیتزکی، روزنامه‌نگار آلمانی در سال ۱۹۳۵، آنگ‌ سان سوچی در میانمار در سال ۱۹۹۱، لوئی شیابو چینی در سال ۲۰۱۰ و نفر چهارم پیش از خانم محمدی کنشگر بلاروسی آلس بیالیاتسکی.

عکسی از نرگس محمدی در سالن مراسم نصب شده بود که به گفته بریت رایس اندرسن، رئیس کمیته نوبل صلح بیانگر شخصیت نرگس محمدی است؛ «با لباس‌های رنگین، لبهای خندان و با نشان دادن موهایش و نگاهی که مستقیم به ما دوخته است.» این عکس را ریحانه طراوتی، عکاس ایرانی در زمانی که خانم محمدی درمرخصی بوده است از او گرفته است.

نروژ اسلو
توضیح تصویر، پادشاه نروژ و خانواده سلطنتی نروژ به نرگس محمدی ادای احترام کردند

در مراسم امروز پادشاه ۸۶ ساله، ملکه و ولیعهد نروژ و همچنین مقامات این کشور حضور داشتند و به خانم محمدی ادای احترام کردند.

شیرین عبادی، وکیل و برنده جایزه نوبل صلح،‌ مهرانگیز کار حقوقدان و فعال حقوق بشر، منصوره شجاعی،‌ از فعالان حقوق زنان در ایران و گلشیفته فراهانی بازیگر سرشناس ایرانی و فعال مدنی هم حضور داشتند.

مژگان شجریان، مهسا وحدت و شادی جی، از جمله خوانندگانی بودند که در این مراسم قطعانی اجرا کردند.

تقی رحمانی، فعال مدنی ایرانی در تبعید و همسر خانم محمدی پیش از این مراسم به بهمن کلباسی، خبرنگار بی‌بی‌سی فارسی گفت که آنها دوست داشتند که مادران دادخواه مثل شهناز اکملی و مادر ابراهیم کتابدار و همچنین فعالان حقوق زنان در ایران از جمله فعالان کمپین یک میلیون امضا هم در این مراسم بودند.

نرگس محمدی با قدردانی از کمیته نوبل این جایزه را «حمایتی معنادار از جنبش زن، زندگی آزادی» خواند

کیانا و علی رحمانی
توضیح تصویر، پیام نرگس محمدی از داخل زندان اوین در این مراسم فرستاده شده بود و توسط کیانا و علی، فرزندانش خوانده شد

پیام نرگس محمدی که به نوشته خودش از پشت دیوارهای بلند و سرد زندان اوین در تهران فرستاده شده بود توسط دخترش کیانا و بخشی از آن توسط پسرش علی خوانده شد.

کیانا در ابتدای خواندن پیام مادرش گفت که «کاش» مادرش خودش در مراسم حضور داشت تا جایزه را دریافت کند.

نرگس محمدی در این پیام از کمیته نوبل صلح به خاطر اعطای این جایزه معتبر و پرافتخار قدردانی کرد و گفت که این «اقدام حمایتی معنادار و پرقدرتی از جنبش باشکوه «زن زندگی آزادی» و یک زن زندانی مدافع حقوق بشر و دموکراسی خواه است.»

نرگس محمدی خود را یکی از«میلیون‌ها زن سربلند و مقاوم ایرانی‌» خواند که برای رفع ستم، سرکوب، تبعیض و استبداد به پا خاسته‌اند.

او از «زنان بی نام و نشانی که در حوزه‌های گسترده سرکوب بی‌امان،‌ جسورانه مقاومت و در واقع مقاومت را زندگی کرده اند» یاد کرد.

او نوشت: «من یک زن خاورمیانه‌ای‌ام. خاورمیانه‌ای که گر چه از سابقه تمدنی بسیار غنی برخوردار بوده ، اما اکنون در میان جنگ، آتش تروریسم و بنیادگرایی گرفتار شده است. من یک زن ایرانی‌ام. ایرانی تمدن ساز و پرافتخار که امروز تحت ظلم بی‌امان حکومت دینی استبدادی زن‌ستیز است. من زنی زندانی‌ام که در تحمل رنج‌های عمیق و جان‌کاه ناشی از فقدان آزادی، برابری و دموکراسی، به ضرورت وجود آن‌ها پی برده و ایمان یافته ام.»

خانم محمدی هم به لحظه اعلام جایزه نوبل صلح و پژواک شعار زن زندگی آزادی اشاره کرد و نوشت: «جمله‌ی آغازین جایزه صلح نوبل من، نام جنبش مردم ایران بود و نقطه‌ی اتکاء و مرکز ثقل تحلیل و راهبرد من نیز «مردم» و«جامعه» است.

او به تلاش «مردم ایران» برای تحقق دموکراسی اشاره کرد و آن را ساده ندانست: «مردم ایران برای تحقق دموکراسی، آزادی و برابری تلاش کرده‌اند. آنان برای تحقق این مطالبات همواره بر اعتراضات خشونت پرهیز و مقاومت مدنی تاکید و از هر فرصت و امکانی برای ساختن جامعه ای سرسار از صلح، رفاه و توسعه بهره گرفته اند. اما جهان شاهد است که حکومت سرسختانه و بی‌رحمانه با سرکوب، کشتار، اعدام و زندان در مقابل خواسته‌ها و مطالبات مدنی، آزادی‌خواهانه و برابری‌طلبانه مردم ایستاده است. دموکراسی به واسطه‌ی ظرفیتی که برای تحقق آزادی و برابری در دل خود دارد، مطالبه‌ی بنیادین جامعه ایران بوده و قریب به اتفاق جامعه مدنی ، خواهان تغییرات بنیادین و گذار به دموکراسی به‌عنوان مولفه نظام سیاسی آینده ایران هستند.»

به گفته نرگس محمدی «این روزها سبک زندگی، بستر مقاومت روزمره جوانانی است که خیابان و عرصه عمومی را به فضایی برای مقاومت مدنی فراگیر تبدیل کرده‌اند. مقاومت، زنده و مبارزه پابرجاست.»

این فعال مدنی زندانی در ایران «مقاومت مداوم و خشونت پرهیز را بس سترگ خواند» و گفت که مردم ایران به مبارزه خود ادامه خواهند داد.

او از دولت‌ها و نهادهای بین المللی خواست که از مردم ایران حمایت کنند:‌ « در دنیای جهانی شده‌ی کنونی، نقش دولت‌ها،جامعه مدنی جهانی، از جمله سازمان ها و نهادهای بین المللی، رسانه ها و سازمان های مدنی مستقل و غیر دولتی انکار ناپذیر است.»

در پایان پیام خانم محمدی آمده:‌ « من در کنار جامعه مدنی، زنان و مردان مقاوم و شجاع ایران با امید و اشتیاق دست تمام نیروها، جریانات و افراد با محوریت پای‌بندی به صلح ،‌ میثاق جهانی حقوق بشر و دموکراسی را می‌فشارم. یقین دارم نور آزادی و عدالت با قدرت به سرزمین ایران تابانده خواهد شد. در آن بزنگاه، پیروزی دموکراسی و حقوق بشر را بر استبداد و اقتدارگرایی جشن خواهیم گرفت و پژواک سرود پیروزی مردم در خیابان‌های ایران در سراسر جهان طنین انداز خواهد شد.»

اعتصاب غذای نرگس محمدی در همراهی با هم‌بندانش همزمان با مراسم اسلو

مراسم نوبل
توضیح تصویر، صندلی خالی نرگس محمدی درمراسم امروز در اسلو

مراسم اهدای جایزه صلح نوبل به خانواده نرگس محمدی در حالی در اسلو نروژ برگزار می‌شود که نرگس محمدی در زندان اوین در تهران اعتصاب غذا کرده است.

دیروز نرگس محمدی اعلام کرد که در اعتراض به نقض فاحش حقوق بشر در ایران از جمله حقوق شهروندان بهائی و در همراهی با اعتصاب مهوش ثابت و فریبا کمال‌آبادی،‌ دو شهروند بهائی زندانی در ایران او هم اعتصاب غذا خواهد کرد.

خانم محمدی در پیامی که روز شنبه ۱۸ آذر از داخل زندان اوین فرستاده اعلام کرد که به اعتصاب غذای سه روزه همبندانش می‌پیوندد.

او در پیام خود نوشته بود: «اعتصاب غذا می‌کنم تا با اعتصاب غذا در روز دریافت جایزه نوبل صلح و هفتادو‌پنجمین سالروز تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر، صدای اعتراض مردم تحت ظلم و سرکوب ایران توسط رژیم جمهوری اسلامی باشم.»

رئیس کمیته نوبل صلح در گفتگوی اختصاصی با بی‌بی‌سی از دلایل انتخاب نرگس محمدی می‌گوید

 جلسه مطبوعاتی رئیس کمیته نوبل صلح و خانواده خانم محمدی
توضیح تصویر، بریت رایس اندرسن، رئیس کمیته نوبل صلح به همراه کیانا،‌ علی و تقی رحمانی فرزندان و همسر نرگس محمدی درجلسه مطبوعاتی روز شنبه در اسلو

بریت رایس اندرسن، رئیس کمیته نوبل صلح پیش از برگزاری مراسم اهدای جایزه نوبل صلح به خانواده نرگس محمدی در گفتگو با بهمن کلباسی، خبرنگار بی‌بی‌سی فارسی که به اسلو سفر کرده است درباره روند انتخاب خانم محمدی توضیح داد.

خانم اندرسون به تاریخچه جایزه نوبل و جایزه نوبل صلح اشاره کرد و گفت که طبق وصیت آلفرد نوبل معیار این جوایز این است که برنده باید «در خدمت به بشریت سهمی داشته باشد».

او ایجاد «دوستی بین ملت‌ها» را از ویژگی برندگان جایزه صلح خواند و گفت که نرگس محمدی «به معیارهای برقراری دوستی بین مردم دست یافته است. او در راه مبارزه برای آزادی به دنبال اتحاد زنان و مردان و پُر کردن شکاف تفکیک جنسیتی در ایران است. »

او با ستودن نرگس محمدی به خاطر دیدگاهش گفت: «چیزی که برای من در فهم نرگس از فمینیسم جذابیت دارد این است که انسان مالک بدن خودش است واین چیزی است که برای آزادی اهمیت اساسی دارد. من فکر می‌کنم او با پراهمیت نشان دادن چیزهایی مثل آواز خواندن، ورزش، رقص و حرکت‌های جمعی بر این موضوع تاکید می‌کند.»

خانم رایس اندرسون، به نمایندگی از کمیته نوبل صلح نروژ اواسط مهرماه گذشته با شعار «زن زندگی آزادی» جایزه نوبل صلح امسال را به نرگس محمدی، فعال حقوق بشر زندانی در ایران اهدا کرد.

او در پاسخ به سوال بهمن کلباسی درباره اینکه آیا اعتراضات سال گذشته در ایران و جنبش «زن زندگی آزادی» در انتخاب نرگس محمدی تاثیری داشته گفت: «قطعا. همانطور که اشاره کردم، بر اساس معیاری که در وصیتنامه مطرح شده، باید به تحولات یک سال گذشته مرتبط باشد. بر اساس این معیار، قرار نیست جایزه صلح به خاطر موضوعات تاریخی، دستاوردهایی در گذشته و یا یک عمر خدمت به کسی داده شود، بلکه باید در ارتباط با تلاش‌های قابل توجه اخیر او باشد. »

او نرگس محمدی را از دو جنبه شایسته دریافت جایزه نوبل صلح دانست و گفت: «نرگس در واقع فعالیت کانون مدافعان حقوق بشر را که شیرین عبادی از موسسان آن بود، پس از تبعید او ادامه داد. اما نرگس در عین حال از نسلی جدیدتر و جوان‌تر است، که در مبارزه راه و روش خاص خودش را دارد و تمرکزش اندکی متفاوت است. اما از دیدگاه من همه این راه‌ها به یک هدف ختم می‌شوند.»

بریت رایس اندرسن، رئیس کمیته نوبل صلح، با اشاره به زندانی بودن خانم محمدی گفت: «هر حکومت اقتدارگرایی ترجیح می‌دهد زندانیان سیاسی خود را پنهان کند تا آنها فراموش شوند. جایزه نوبل صلح نوبل نور بر فعالیت آنها می‌تاباند.»

او ابراز امیدواری کرد که جایزه نوبل صلح از نرگس محمدی محافظت کند و در نهایت زمینه آزادی او را فراهم کند.

رایس اندرسون به اعتراضات سال گذشته در ایران اشاره کرد و گفت:‌ به نظر من جنبش «زن، زندگی، آزادی» باز هم نسل جدیدتری از دختران و پسرانی را نشان داد که با به خطر انداختن خودشان اعلام کردند که خواهان یک زندگی متفاوت هستند.»

مقامات جمهوری اسلامی ایران انتخاب نرگس محمدی را «یک حرکت سیاسی از سوی کمیته صلح نوبل» خواندند.

خانم اندرسون در این‌باره گفت:‌ «بستگی دارد که «سیاسی» را چطور تعریف کنیم. از یک جنبه، صلح همواره موضوعی سیاسی است. از هر کسی بپرسید که آیا صلح می‌خواهی، پاسخ خواهد داد که «بله». وقتی پای انتخاب کردن به میان می‌آید، صلح به یک موضوع داغ سیاسی تبدیل می‌شود.»

او گفت که دستیابی به صلح به ساختارهای اساسی مشخصی در جامعه نیاز است، که بر اساس آن به همه افراد احترام گذاشته می‌شود، و همه دارای حق و حقوق هستند.

او تاکید کرد که کمیته نوبل صلح هرگز «جایزه‌ای را به خاطر مخالفت با یک حکومت به کسی نمی‌دهیم. »

او اهدای این جایزه به طور مشترک به «موراتف و رسا»، دو خبرنگار از روسیه و فیلیپین در سال ۲۰۲۱ اشاره کرد و گفت که این جایزه در ضدیت با روسیه و فیلیپین نبود و افزود:‌ «اگرچه که این دو کشور در قلمرو خود تا حدی مسئول وضعیت خبرنگاران هستند… اما آنچه که می‌خواهیم از طریق این جایزه بر آن تاکید کنیم، تلاشی است که از نظر ما برای دستیابی به صلح ضرورت دارد.»

او گفت که منظورشان «پیش‌نیازهایی که برای برقراری صلح در یک جامعه به آن‌ها نیاز دارد و افزود: «واقعیت این است که نمی‌توان برای حفظ یک نظام، مدام به زور متوسل شد، و در عین حال به صلح هم دست یافت.»

بی بی سی


متن سخنرانی نرگس محمدی برنده جایزه صلح نوبل ۲۰۲۳

ارائه شده توسط کیانا و علی رحمانی
اسلو، ۱۰ دسامبر ۲۰۲۳

اعلاحضرتین،
والاحضرتان،
عالیجنابان،
اعضای محترم کمیته صلح نوبل نروژ،
خانمها‌ و آقایان

از ریاست و اعضای محترم کمیته‌ی نوبل صلح سپاسگزارم که با اعطای جایزه‌ی معتبر و پرافتخار صلح نوبل از جنبش باشکوه ”زن، زندگی، آزادی“ و از یک زن زندانی مدافع حقوق بشر و دموکراسی‌خواه، حمایت معنادار و پرقدرتی کردید. یقین دارم تأثیر تردیدناپذیر جایزه صلح نوبل بر جنبش پرقدرت اخیر ایرانیان برای صلح، آزادی و دموکراسی، بیش از فزونی قدرت مبارزه و مقاومت فردی من خواهد بود و این برای من امیدآفرین و شورانگیز است.

من یکی از میلیون‌ها زن سربلند و مقاوم ایرانی‌ام که برای رفع ستم، سرکوب، تبعیض و استبداد به پا خاسته‌اند. یاد می‌کنم از زنان بی‌نام و نشانی که در حوزه‌های گسترده‌ی سرکوب بی‌امان، جسورانه مقاومت و در واقع مقاومت را زندگی کرده‌اند.

این پیام را از پشت دیوارهای بلند و سرد زندان می‌نویسم. من یک زن خاورمیانه‌ای‌ام. خاورمیانه‌ای که گر چه از سابقه تمدنی بسیار غنی برخوردار بوده ، اما اکنون در میان جنگ، آتش تروریسم و بنیادگرایی گرفتار شده است. من یک زن ایرانی‌ام. ایرانی تمدن ساز و پرافتخار که امروز تحت ظلم بی‌امان حکومت دینی استبدادی زن‌ستیز است. من زنی زندانی‌ام که در تحمل رنج‌های عمیق و جان‌کاه ناشی از فقدان آزادی، برابری و دموکراسی، به ضرورت وجود آن‌ها پی برده و ایمان یافته‌ام.

در میان شعله‌های خشونت و در قدرت‌یابی و تداوم استبداد ، سال هاست مسئله ما ، پیش و بیش از ارتقاء ”کیفیت زندگی“، اساسا امکان ”زنده ماندن“ ، ” بقاء” و “زندگی کردن“ شده است.

در چنین وضعیتی ”حیات برهنه“ انسان، بی‌هیچ حایل و سپری در مقابل قدرت سرکش حکومت‌های استبدادی قرار می‌گیرد و در مقابل همه چیز، بی‌پناه می‌ماند.

در دنیای کنونی فرق معنادار و شکاف بزرگ و بیگانه‌کننده‌ای بین این دو وضعیت وجود دارد.

ما در تقلای ”زنده” ماندنیم.

این ”واقعیت زندگی“ ماست. ما مبارزه را زندگی می‌کنیم و آگاهانه و داوطلبانه گام به راهی می گذاریم که شاید جان سالم به در نبریم.

استبداد، شرارتی پایان‌ناپذیر و بی‌حد و مرز است که سایه‌ی شومش را دیرزمانی است که بر سر میلیون‌ها انسان آوار کرده‌است. استبداد، زندگی را به مرگ، موهبت را به حسرت و آسایش را به عذاب تبدیل می‌کند. استبداد ذایل‌کننده‌ی ”انسانیت“، “اراده” و ”شرافت” انسان است. ”استبداد” روی دیگر سکه‌ی ”جنگ“ است. شدت ویرانگری و انهدام هر دو هولناک است. یکی مستقیم با شعله‌های ویرانگر آتش که قابل رؤیت است و دیگری موذیانه و فریبکارانه ”انسان” را پاره پاره می‌کند. جان دادنِ ”انسان” در دالان‌های ”وحشت” و ناامنی استبداد، چون جان دادن پرهراس یک انسان بی‌پناه زیر آتش موشک و گلوله است.

”استبداد” و ”جنگ“، فزون‌بخش ”قربانی” است. قربانیان “استبداد” و ”جنگ” فقط جان‌باختگان نیستند. هر دو ، ”انسانیت” و ”شرافت” بازماندگان ، ناظران و سکوت‌کنندگان را به چالش می‌کشند و کیست که ادعا کند در این معرکه ، ”انسان” باقی می‌ماند؟

”مردم”، عنصر تعیین‌کننده معادله دموکراسی در ایران

حضار محترم
با این مقدمه، می‌خواهم به لحظه‌ی اعلام جایزه نوبل صلح و پژواک طنین صدای خانم اندرسون برگردم. به شعار زیبا و پرمحتوای جنبش مردم ایران؛ ”زن، زندگی، آزادی“.

جمله‌ی آغازین جایزه صلح نوبل من، نام جنبش مردم ایران بود و نقطه‌ی اتکاء و مرکز ثقل تحلیل و راهبرد من نیز ”مردم” و ”جامعه” است.
معادله‌ی پیچیده‌ی تغییرات و تحولاتِ بنیادینِ معطوف به تحقق دموکراسی، آزادی و برابری در ایران، تابعی از عنصر تعیین‌کننده‌ی ”مردم” است، گرچه پارامترهای ثابت و متغیر دیگری نیز ضرورتاً در این معادله نقش ایفا می‌کنند که تأثیرگذارند و نباید از نظر دور نگه داشته شوند.

مردم ایران برای تحقق دموکراسی، آزادی و برابری تلاش کرده‌اند. آنان برای تحقق این مطالبات همواره بر اعتراضات خشونت پرهیز و مقاومت مدنی تاکید و از هر فرصت و امکانی برای ساختن جامعه ای سرسار از صلح، رفاه و توسعه بهره گرفته اند. اما جهان شاهد است که حکومت سرسختانه و بی‌رحمانه با سرکوب، کشتار، اعدام و زندان در مقابل خواسته‌ها و مطالبات مدنی، آزادی‌خواهانه و برابری‌طلبانه مردم ایستاده است . دموکراسی به واسطه‌ی ظرفیتی که برای تحقق آزادی و برابری در دل خود دارد، مطالبه‌ی بنیادین جامعه ایران بوده و قریب به اتفاق جامعه مدنی ، خواهان تغییرات بنیادین و گذار به دموکراسی به‌عنوان مولفه نظام سیاسی آینده ایران هستند.

جمهوری اسلامی؛ حکومت دینی استبدادی و زن‌ستیز

جمهوری اسلامی در عرصه‌ی سیاسی، راه هرگونه تحرک سیاسی را در جامعه مسدود کرده و ساختارهای فرصت‌های سیاسی را محدود و حوزه‌های کنش‌های جمعی و فردی را سرکوب می‌کند. جمهوری اسلامی اساساً با پاسخگویی به ”مردم” بیگانه است.

انتخابات و صندوق‌های رأی به دلیل رویکرد متحجرانه، ساختار متصلب، قوانین غیردموکراتیک و مکانیزم و رویه‌های غیرشفاف و متقلبانه، برای اکثریت مردم ایران موضوعیتی ندارد. جمهوری اسلامی ضریبِ امکانِ مشارکتِ سیاسی را ضرب در صفر کرده و سازمان‌های مدنی مستقل را به شدت سرکوب می‌کند و تلاش می‌کند تا هیچ فضای آزادی را به معنای حوزه‌ای خارج از دخالت و نظارت خود باقی نگذارد. حکومت، ”تبعیض” بر اساس ”دین“، “جنسیت“ و ”قومیت” را به طور هدفمند و سیستماتیک به منظور فرودستی ”دگر” ها در دستور کار خود قرار می‌دهد.

در عرصه‌ی قضایی باید به صراحت اعلان کنم که قوه‌ی قضائیه جمهوری اسلامی، مظهر بی‌عدالتی و ظلم و عامل نقض حقوق بشر است، استقلال قوه‌ی قضائیه امری محال است، چرا که ریاست این قوه، منصوب مستقیم ولی فقیه و دادگاه‌های انقلاب، تحت سلطه‌ی نهادهای امنیتی و نظامی‌اند. آن‌چه در این سیستم قضایی مجال تحقق نمی‌یابد، ”عدالت” است.

همچنین حکومت در عرصه‌ی فرهنگی تلاش کرده تا با هزینه‌های گزاف، ماشین ایدئولوژی و سازمان‌های تبلیغاتی را سر پا نگه دارد تا به جامعه‌پذیری ایدئولوژیکی و تبلیغات گسترده دائمی بپردازد و با سانسور، حذف کامل رسانه‌های مستقل، کنترل و سرکوب، فرهنگ واقعی جامعه را به مهمیز کشد. با این‌همه ماشین ایدئولوژی حکومت کارکرد خود را از دست داده و افکار عمومی مشروعیت حکومت را به چالش کشیده است.

در عرصه‌ی اقتصادی نظام حامی پرور(رانتیر)،رفاقت سالار (کرونیستی) و غارتی با واگذاری انحصارات و امتیازات ویژه به گروه های وفادار به خود، حوزه اقتصاد را بدل به عرصه غارت و سرکوب کرده است. فساد افسارگسیخته سیستماتیک، ناکارآمدی و سوءمدیریت، اختلاس و غارت اموال و ذخایر عمومی،‌ جامعه را دچار فقر، نابرابری های عمیق، بی‌کاری و دیگر نابسامانی‌ها کرده که تبعات سنگین این سیاست‌ها، ”زیست انسانی“ مردم و ”شأن” و ”منزلت” انسانی آنها را در معرض ”فروپاشی” و ”انهدام” قرار داده‌است. پاسخ رژیم در برابر معترضان همواره پرونده سازی، دستگیری، زندان و گلوله بوده است. آبان ۹۸ شاهدی بر این مدعاست.

می خواهم اجمالاً تأکید کنم که جمهوری اسلامی بسیاری از حقوق مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاقین را در همه ابعاد زندگی مردم اعم از سیاسی،اقتصادی،اجتماعی، فرهنگی و زیست محیطی به مخاطره افکنده است.

جنبش ”زن، زندگی، آزادی“ ؛شتاب‌بخش فرایند دموکراسی

در چنین شرایطی است که جنبش فراگیر ”زن، زندگی، آزادی“ در امتداد مبارزات تاریخی، با عاملیت ”زنان” ایران، پس از کشته شدن مهسا ـ ژینا امینی شکل گرفت و با حمایت گسترده مردان و جوانان جامعه همراه شد.

در چنین بستری مردم ایران به ویژه ”زنان” در ستیز رو در رو با رژیم دینی استبدادی، توان و امکان به چالش کشیدن الگوهای فرهنگی و نهادی را کسب کرده‌اند و به قدرتی تأثیرگذار در ”مبارزه” و ”مقاومت” و ترسیم چشم‌انداز دولت و دموکراسی در آینده‌ی ایران تبدیل شده‌اند.
زنان، این موقعیت تأثیرگذار را به موجب ۴۵ سال تجربه‌ی تبعیض و ستم در تمام عرصه‌های خصوصی و عمومی و ”آپارتاید جنسی و جنسیتی“ و متقابلاً مقاومت‌های خستگی ناپذیرشان به دست آورده‌اند.

جنبش ”زن، زندگی، آزادی“ با ایده‌ی سترگ و فراگیر ”گذار از استبداد دینی“، فرایند تحقق دموکراسی، آزادی و برابری را در ایران شتاب داد و مطالبات تاریخی مردم ایران را وضوح و معنا بخشید. این جنبش در تداوم جنبش‌ها و خیزش‌های زنان، جوانان، دانشجویان، معلمان، کارگران، حقوق بشر ، محیط زیست و …به بسط مقاومت مدنی مردم ایران کمک شایان توجهی کرد. این جنبش ماهیتاً ”تغییرمحور“ و اساساً ”زندگی بنیاد“ است.

این جنبش به منزله‌ی “بسطی از سیاست‌های ستیز“ (contentious politics) متکی بر سیر مبارزات مدنی، جنبش‌های اجتماعی و تلاش خستگی‌ناپذیر مردم برای تحقق ”جامعه مدنی“ است. گرچه در حال حاضر تحت شدیدترین سرکوب‌های حکومت قرار دارد، اما زنده و پویا است.

تشدید سرکوب زنان به موجب ”حجاب اجباری“ ننگین حکومتی، ما را دچار ”انفعال” یا ”انطباق” نخواهد کرد، چرا که باور داریم ”حجاب اجباری“ از سوی حکومت، نه فریضه‌ای دینی و الگویی فرهنگی، بلکه به منظور جریان و شریان عنصر ”سلطه” و ”تسلیم” در رگ و پی کل جامعه بوده و ”لغو حجاب اجباری“ به منزله لغو تمام شقوق سلطه و شکستنِ سرکوب استبداد دینی است.

واقعیت این است که رژیم جمهوری اسلامی در نازل‌ترین سطح مشروعیت و پایگاه اجتماعی مردمی و در موقعیت ”تعادل ناپایدار“ قرار دارد و ظهور هر عنصری به عنوان کاتالیزور، شکل نهایی سیاست‌های ستیز و ”گذار از استبداد دینی“ را رقم خواهد زد. چرا که باور به ”دموکراسی” و ”حقوق بشر“ صرفا امور محصور در ”زیست ذهنی“ روشنفکران ایران نیست، بلکه کنش‌های جمعی و فردی پردامنه‌ای را در کل جامعه رقم زده است.

راهبردِ تقویت جامعه‌ی مدنی و تضمین حقوق بشر در ایران

حضار محترم
جنبش قدرتمند و فراگیر مردم ایران برای به ثمر نشستن، نیاز به رشد، گسترش و قدرت‌یابی سارمان های جامعه مدنی و توسعه ساختار شبکه‌ای برای بسیج نیروهای جنبش دارد.

از سویی دیگر ”جامعه‌ی مدنی“ جان‌مایه‌ی ”دموکراسی” است و بدون ”جامعه‌ی مدنی“ قدرتمند، آینده‌ی ”دموکراسی” در ایران تضمین نخواهد شد. جامعه‌ی مدنی ایران از تجارب تاریخی ارزشمندی برخوردار است و علی‌رغم سرکوب شدید و بی‌امان حکومت، به اشکال مختلف به بقای خود ادامه داده‌است و اکنون زمان ”تقویت” و ”حمایت” گسترده جامعه مدنی بین‌المللی از “جامعه‌ی مدنی” ایران فرا رسیده و من تمام تلاش خود را در این خصوص به کار خواهم گرفت.

تحقق ”دموکراسی” مستلزم تحقق “حقوق بشر“ است. ”حقوق بشر“ به سطح آگاهی تاریخی مردم ایران رسیده و سرفصل‌ فعالیت بسیاری از جنبش‌ها، جریانات و گروه‌هاست و ظرفیت و توان ایجاد همبستگی و ائتلاف‌های گسترده‌ی ملی را پیدا کرده است.

همراهی افکار عمومی جهان از طریق ”رسانه‌های”معتبر جهانی بی تردید اثرات جدی در تداوم و تقویت جنبش دموکراتیک مردم ایران خواهد داشت.

حضار محترم
بی‌گمان مردم ایران به مبارزه ادامه خواهند داد، اما در دنیای جهانی شده‌ی کنونی، نقش دولت‌ها،جامعه مدنی جهانی، از جمله سازمان ها و نهادهای بین المللی، رسانه ها و سازمان های مدنی مستقل و غیر دولتی انکار ناپذیر است.

من عمیقاً از حمایت نهادهای بین‌المللی حقوق بشری، همینطور سازمان های مدنی زنان، هنرمندان، انجمن جهانی قلم، نویسندگان و روشنفکران و رسانه‌های جهانی برای حمایت‌های تأثیرگذارشان از جنبش ”زن، زندگی، آزادی“ سپاسگزارم.

اما واقعیت این است که دولت‌ها و سازمان ملل آن‌چنان که ضروری و سزاوار می‌نمود، اهتمام جدی، انسجام عملی و رویکردی پیش‌برنده برای حمایت معطوف به پیروزی مردم ایران نداشته‌اند. سیاست‌ها و راهبردهای دولت‌های غربی سطحی‌تر از آن بوده که با اصالت بخشی به اراده‌ی مردم ایران برای رسیدن به اهدافشان، دموکراسی را در این نقطه از جهان ممکن‌تر و صلح را تضمین نمایند.

حقوق بشر در خلأ اتفاق نمی‌افتد، حال آن‌که حقوق بشر در کشور ایران تحت فشارهای چندجانبه نیروهای قدرتمند سرکوبگر قرار دارد و دولت‌های غربی نمی‌بایست با اتخاذ راهبردهای سرگردان معطوف به استمرار حکومت جمهوری اسلامی، دموکراسی و حقوق بشر را به تأخیر اندازند و انتظار می رود جامعه مدنی جهانی حمایت های جدی تری از تلاش مردم ایران برای گذار دموکراتیک و خشونت پرهیز برای دست یابی به صلح و دموکراسی و حقوق بشر انجام دهند.

راهبرد شکل‌گیری اراده و انسجام بین‌المللی

حضار محترم
به رسمیت شناخته شدن حق ”حاکمیت ملی“ و “حق تعیین سرنوشت” مردم و ملل پس از هزینه‌های سنگین جنگ‌ها، قابل احترام، بسیار مترقی، سرفصل جدیدی برای زیست بشر و پیشرفت بزرگی برای محافظت از صلح بوده است، اما جهان شاهد است و تاریخ گواهی می‌دهد که مسئله‌ی ”تجاوز” و ”تعرض” حاکمان به ”حقوق اساسی مردم“ خودشان، مسئله‌ای بزرگ و حل‌نشده باقی مانده و صلح پایدار جهانی را به مخاطره افکنده و بشریت از آن رنج می‌برد.

تصویب اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر در سازمان ملل و سازوکارهای موجود، معاهدات و دادگاه‌های بین‌المللی و اروپایی نیز نتوانسته‌اند مانع افسارگسیختگی سرکوب وحشیانه، انهدام زندگی، تجاوز به حقوق بنیادین مردم، شکنجه، اعمال تبعیض و ستم حاکمان بر مردم بی‌پناهشان شوند. در جهان کنونی، اقتصاد، دین و دولت- ملت‌ها از نهادهای قدرتمند تاریخی برخوردارند و نهاد تازه‌جان‌یافته‌ی حقوق بشر از سوی نهادهای قدتمند تحت فشار قرار گرفته‌است.

جهان شاهد است که هیچ سندی به اندازه‌ی اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر، نقض نشده است. راهکار چیست؟ آیا زمان آن فرا نرسیده تا جهان اراده و اهتمام کند که با یکپارچگی و انسجام راه حلی بیابد؟

به باور من جهانی شدن صلح و حقوق بشر، مقدم و کارسازتر از جهانی شدن هر امر دیگری است.

واقعیت این است که تبعات و پیامدهای نقض حقوق بشر که بهای ابقاء حکومت‌های اقتدارگرا است، در داخل مرزهای جغرافیایی نمی‌ماند و تبعات سنگین و جبران‌ناپذیر مهاجرت، آوارگی، بروز جنگ‌ها، آشوب‌ها، مداخلات نظامی و ایجاد بستر مناسب برای رشد گروه‌های تروریستی و بنیادگرایی، چون تبعات پهن دامنه‌ی جنگ بین کشورها، به کل جهان سرایت می‌کند.

به نظر می‌رسد در دنیای جهانی شده، یا ”حقوق بشر“ جهانی خواهد شد، یا پیامدهای ”نقض حقوق بشر“. من به سهم خود در کنار تلاشگران و مدافعان حقوق بشر برای جهانی شدن حقوق بشر تلاش خواهم کرد.

حضار محترم
من در کنار استاد و همکار عزیزم سرکار خانم شیرین عبادی دومین دریافت‌کننده‌ی مدال نوبل صلح از کشور سربلند ایرانم. ایران تمدنی کهن و پر افتخار دارد و همواره در تقلای بالندگی و بهروزی بوده‌است. ما وارثان این تمدن و تقلاییم.

تاریخ و میراث فرهنگی و تمدنی گذشته، تنها پیوند ما نیست، آینده نیز ما را در کنار و تکیه‌گاه هم قرار داده‌است. ما در تقلای دموکراسی و حقوق بشریم و این از مردمانی سخت‌کوش و مقاوم که پیشتاز مشروط کردن قدرت دولت، آزادی‌خواهی و عدالت طلبی در منطقه بوده‌اند، امری غریب نیست.

عنصر پایدار و روزافزون ” مقاومت“ و ”مبارزه” در ترکیب و بافت تاریخ، فرهنگ و باورهای مردم ایران، قدرتمند و تأثیرگذار بوده‌است.

مقاومتِ امروز مردم از اقوام، مذاهب، عقاید، رویکردهای سیاسی مختلف و در جغرافیای فراگیر ایران طی سالین گذشته ستودنی است.

جنبش ”زن، زندگی، آزادی“ ، وارث و وامدار همه این سال‌ها مقاومت با استراتژی گوناگون است. از اعتراضات فراگیر و خونین مردم به انتخابات فرمایشی و متقلبانه ۸۸ ، دی ماه ۹۶ تا اعتراضات ”آب“، از آبان خونین ۹۸ تا اعتراض به سرنگونی هواپیمای اوکراینی و اعتراضات مستمر معلمان، کارگران، بازنشسته گان و دیگرگروه‌های اجتماعی.

این روزها سبک زندگی، بستر مقاومت روزمره جوانانی است که خیابان و عرصه عمومی را به فضایی برای مقاومت مدنی فراگیر تبدیل کرده‌اند. مقاومت، زنده و مبارزه پابرجاست.

مقاومتِ مداوم و خشونت‌پرهیز بس سترگ است. این همان راه دشواری است که ایرانیان به اتکای آگاهی تاریخی و اراده‌ی جمعی خود تا امروز پیموده‌اند. مردم ایران با استمرار، انسداد و استبداد را ویران خواهند کرد. تردید نکنید، این امر قطعی است. من در کنار جامعه مدنی، زنان و مردان مقاوم و شجاع ایران با امید و اشتیاق دست تمام نیروها، جریانات و افراد با محوریت پای‌بندی به صلح ،‌ میثاق جهانی حقوق بشر و دموکراسی را می‌فشارم.

یقین دارم نور آزادی و عدالت با قدرت به سرزمین ایران تابانده خواهد شد. در آن بزنگاه، پیروزی دموکراسی و حقوق بشر را بر استبداد و اقتدارگرایی جشن خواهیم گرفت و پژواک سرود پیروزی مردم در خیابان‌های ایران در سراسر جهان طنین انداز خواهد شد.

نرگس محمدی/ اوین- آذر ۱۴۰۲


منبع: وبسایت جایزه نوبل صلح، بی‌بی‌سی

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *